۱. مباح باشد. (یعنی غصبی نباشد).
۲. بی حرکت باشد.
۳. از جاهایی نباشد که توقف در آن حرام است.
۴. جلوتر از قبر پیغمبر(ص) و امام(ع) نایستد.
۵. محل سجدهی نمازگزار پاک باشد.
۶. موجب نجاست لباس و بدن نمازگزار نشود.
۷. میانزنو مرد در حال نماز بنا بر احتیاط واجب حداقل یک وجب فاصله باشد.
۸. مسطح باشد.
الف) مکان نماز باید غصبی نباشد. نماز در جای غصبی هر چند که بر روی فرش و تخت غیر غصبی باشد، باطل است.
ب) اگر در جایی که نمیداند یا فراموش کرده غصبی است نماز بخواند، نماز او صحیح است. همچنین اگر نداند تصرف در جای غصبی حرام است.
ج) کسی که با دیگری در ملکی شریک است در صورتی که سهم هر یک از دیگری جدا نباشد، نمیتواند بدون رضایت شریکش در آن ملک نماز بخواند.
زمینی که قبلاً وقف بوده و دولت آن را تصرف نموده و در آن مدرسه ساخته
است، اگر احتمال قابل توجهی داده شود که تصرف مذکور مجوّز شرعی داشته است،
نماز خواندن در آن مکان اشکال ندارد. همچنین زمین بعضی از مدارس که از
صاحبان آن بدون رضایت آنها گرفته شده است، اگر احتمال قابل توجهی داده شود
که مسؤول ذیربط به استناد و مجوّز قانونی و شرعی اقدام به احداث مدارس در
آن اراضی نمود نماز خواندن در آن اشکال ندارد.
شخصی که در یک خانهی دولتی زندگی میکند که مدت سکونت وی در آن به پایان
رسیده و حکم تخلیه نیز به او ابلاغ شده است، اگر از طرف مسؤولین ذیربط،
مجاز به استفاده از آن خانه بعد از مهلت مقرر نباشد، تصرفات او (و از جمله
نماز خواندن) در آن حکم غصب را دارد.
نماز خواندن و تصرفات دیگر در ادارهیی که در گذشته قبرستان بوده اشکال
ندارد، مگر این که از طریق شرعی ثابت شود زمینی که ساختمان مذکور در آن
ایجاد شده، وقف برای دفن اموات بوده و به طریق غیر شرعی تصرف گردیده و در
آن ساختمان سازی شده است.
نماز خواندن در پارکهای فعلی و غیر آن اشکال ندارد، و به صرف احتمال غصب و این که مالکیت زمینهای پارکها مشخص نیست توجهی نمیشود.
زمینی که صاحب آن راضی به تملک آن توسط دولت نیست و عدم رضایت خود را نسبت
به اقامهی نماز و مانند آن در زمین مذکور اعلام نموده است، اگر گرفتن
زمین از مالک شرعی آن طبق قانونی که توسط مجلس شورای اسلامی وضع و به تأیید
شورای نگهبان رسیده است انجام شده باشد، نماز خواندن و تصرفات دیگر در آن
مکان اشکال ندارد.
شرکتها و مؤسسههایی که امروزه در اختیار دولت قرار دارد و توسط دادگاه
شرع از صاحبان آنها مصادره شده است، اگر احتمال داده میشود که قاضی
صادرکنندهی حکم مصادره، با صلاحیت قانونی و بر اساس موازین شرعی و قانونی،
اقدام به صدور حکم کرده است، عمل او شرعاً محکوم به صحت است، و بنابراین
نماز خواندن و تصرفات دیگر در آن مکان جایز است و حکم غصب بر آن منطبق
نیست.
مکانهایی که دولت ظالم آنها را تصرف میکند، در صورت علم به غصب، احکام و
آثار مغصوب بر آنها مترتب است، (بنابراین نماز خواندن در آن جایز نیست).
مکان نمازگزار باید بیحرکت باشد یعنی طوری باشد که شخص نمازگزار بتواند
با آرامش بدن و بدون تکان، نماز بخواند، بنابراین نماز در جاهایی که بی
اختیار تکان میخورد، مانند خودرو و یا بعضی تختهای فنری و امثال آن صحیح
نیست، مگر هنگامی که به خاطر تنگی وقت و غیر آن مجبور باشد در چنان مکانی
نماز بخواند.
بر مسافرانی که با اتوبوسهای بین شهری سفر میکنند واجب است که در صورت
خوف از فوت نماز، از راننده بخواهند که اتوبوس را در مکان مناسبی متوقف
نماید، و بر راننده اجابت درخواست آنان واجب است، و اگر به علت عذر مقبول و
یا بدون دلیل از توقف اتوبوس خودداری کند، در این صورت، تکلیف مسافران اگر
خوف فوت وقت داشته باشند، این است که نماز را در اتوبوس در همان حال حرکت
بخوانند و تا آنجا که امکان دارد جهت قبله، قیام، رکوع و سجود را رعایت
کنند.
بر کسانی که با قایق به مأموریت فرستاده میشوند و وقت نماز آنها میرسد،
به طوری که اگر در همان زمان، نماز نخوانند، بعد از آن نمیتوانند نماز خود
را داخل وقت بخوانند واجب است که نماز را در وقت آن به هر صورتی که ممکن
است، ولو در داخل همان قایق بخوانند.
مکان نمازگزار باید از جاهایی نباشد که توقف در آن حرام است، مانند جایی
که جان انسان در خطر جدّی است، و نیز جاهایی نباشد که ایستادن یا نشستن بر
روی آن حرام است، مانند فرشی که نام خدا، یا آیات قرآنی بر همه جای آن نقش
بسته است.
نمازگزار باید در هنگام نماز جلوتر از قبر پیغمبر(ص) و امام(ع) نایستد، ولی مساوی قبر اشکال ندارد.
محل سجدهی نمازگزار باید پاک باشد، ولی اگر مکان نمازگزار به غیر از جایی
که پیشانی را بر آن میگذارد، نجس باشد اشکالی ندارد و نماز صحیح است.
مکان نمازگزار، اگر نجس است طوری تر نباشد که به بدن یا لباس او سرایت
کند، بنابراین اگر مکان نمازگزار نجس باشد، ولی نجاست آن به لباس یا بدن وی
سرایت نکند و محل سجده هم پاک باشد نماز خواندن در آن مکان اشکال ندارد.
بنا بر احتیاط واجب باید میان زن و مرد در حال نماز حداقل یک وجب فاصله
باشد، و در این صورت اگر زن و مرد محاذی یکدیگر بایستند یا زن جلوتر از مرد
بایستد، نماز هر دو صحیح است.
لازم است که جای پیشانی نمازگزار از جای زانوها و سر انگشتان پای او، بیش از چهار انگشت بسته بلندتر و یا پستتر نباشد.
به جا آوردن نماز واجب در داخل خانهی کعبه مکروه است، ولی احتیاط واجب آن است که بر بام کعبه نماز نخواند.
نماز
خواندن بر سجادهیی که شکلهایی روی آن رسم شده و یا بر مهری که دارای نقش
است فی نفسه اشکال ندارد، ولی اگر به گونهیی باشد که بهانه به دست کسانی
دهد که تهمت به شیعه میزنند، تولید آن و نماز خواندن بر آن جایز نیست، و
همچنین اگر موجب تفرق حواس و از بین رفتن حضور قلب در نماز شود کراهت دارد.
احکام قبله
۱. مسلمان باید نماز را رو به سمت کعبه بگزارد که به این اعتبار به آن
«قبله» میگویند. البته برای کسانی که از آن دورند محاذات حقیقی میسّر
نیست، و همین اندازه که بگویند رو به قبله نماز میخواند، کافی است.
توجه:
ملاک رو به قبله بودن این است که انسان از سطح کرهی زمین به طرف بیت عتیق
(کعبه) باشد یعنی از طرف سطح زمین رو به طرف کعبه که روی زمین در مکهی
مکرمه ساخته شده است بایستد، بنابراین اگر انسان در یک نقطهیی از کرهی
زمین باشد که اگر خطوط مستقیمی از چهار جهت آن مکان بر سطح کرهی زمین به
طرف مکه ترسیم شود از نظر مسافت با هم مساوی باشند مخیّر است برای قبله به
هر طرف که خواست بایستد و نماز بخواند، ولی اگر مسافت خطوط در بعضی از
جهتها کمتر و کوتاهتر باشد به مقداری که با آن، صدق عرفی رو به قبله بودن
اختلاف پیدا کند بر انسان واجب است جهت کوتاهتر را انتخاب کند.
نمازهای مستحبی را میتوان در حال راه رفتن یا سواری خواند، و در این صورت لازم نیست نماز را رو به قبله به جا آورد.
۲. نمازگزار باید به جهت قبله یقین و اطمینان پیدا کند، چه از راه
قبلهنمای صحیح و معتبر و چه از راه آفتاب و ستارگان (برای کسی که آشنا به
استفاده از آنها است) و چه از راههای دیگر، و اگر نتوانست اطمینان پیدا
کند به هر طرف که گمان بیشتر مییابد، نماز بخواند.
۳. کسی که هیچ راهی برای یافتن جهت قبله ندارد و گمانش هم به هیچ طرف
نمیرود بنابر احتیاط (واجب) باید به چهار طرف نماز بخواند، و اگر برای
چهار نماز وقت ندارد به هر اندازه که وقت دارد، نماز بخواند.
۴. کسی که یقین به قبله ندارد در بقیهی کارهایی که باید رو به قبله
انجام شود، مانند ذبح حیوانات و غیره، باید به گمان خود عمل کند و اگر به
هیچ طرف گمان بیشتر ندارد، به هر طرف انجام دهد صحیح است.
توجه:
اعتماد بر شاخص یا قبله نما در تعیین جهت قبله، در صورتی که موجب اطمینان
برای مکلف شود، صحیح است و باید طبق آن عمل گردد، و در غیر این صورت
میتوان بر اساس محراب مساجد و قبور مسلمین جهت قبله را تشخیص داد.
منظور از به کارگیری شاخص در تشخیص قبله این است که در روزهای چهارم
خرداد و بیست و ششم تیر ماه (یعنی در روز بیست و پنجم ماه پنجم و هفدهم ماه
هفتم از سال میلادی) چنانچه هنگام ظهر به افق مکه که آفتاب به طور عمودی
بر کعبه میتابد (همان زمانی که صدای اذان مکه بلند میشود) شاخصی از قبیل
قطعه چوب صاف یا میله و مانند آن در زمین هموار به طور عمودی فرو کنیم،
جهتی که سایهی شاخص نشان میدهد جهت قبله خواهد بود (یعنی جهت قبله در
امتداد سایه در طرفی از شاخص است که سایه ندارد).
اهمیت نمازهای یومیه
۱. نمازهای روزانهیی که در پنج نوبت خوانده میشود از واجبات بسیار مهم
شریعت اسلامی بوده و بلکه ستون دین است، و ترک یا سبک شمردن آن شرعاً حرام و
موجب استحقاق عقاب است.
۲. نماز در هیچ حالی ترک نمیشود حتی در حال جنگ، بنابراین رزمندهیی که
در جبهه به علت شدت درگیری قادر بر قرائت فاتحه یا سجده و یا رکوع نباشد،
باید به هر نحوی که برایش امکان دارد نماز بخواند، و اگر قادر بر انجام
رکوع و سجده نیست، ایما و اشاره به جای رکوع و سجود کافی است.
تعداد نمازهای یومیه
نمازهای واجب یومیه
۱. نماز صبح: دو رکعت.
۲. نماز ظهر: چهار رکعت.
۳. نماز عصر: چهار رکعت.
۴. نماز مغرب: سه رکعت.
۵. نماز عشا: چهار رکعت.
توجه:
در سفر، نمازهای چهار رکعتی (ظهر و عصر و عشا) دو رکعت خوانده میشود، خصوصیات و احکام آن خواهد آمد انشاء الله تعالی.
اوقات نمازهای یومیه
وقت نماز صبح
۱. وقت نمازصبح از هنگام طلوع فجر تا طلوع آفتاب است.
۲. معیار شرعی در مورد وقت نماز صبح، فجر صادق است (نه کاذب)، و احراز آن موکول به تشخیص مکلف است.
۳. فرقی بین شبهای مهتابی و غیر مهتابی در طلوع فجر (وقت فریضهی صبح) نیست، هر چند احتیاط در این زمینه خوب است.
۴. مقتضی است که مؤمنین محترم «ایدهم الله تعالی» جهت رعایت احتیاط در
مورد وقت نماز صبح، حدود پنج الی شش دقیقه بعد از اذان صبح از رسانهها
شروع به ادای فریضهی صبح نمایند.
۵. ملاک طلوع خورشید (پایان وقت نماز صبح) دیدن آن در افق مکان نمازگزار است نه رسیدن نور آن بر زمین.
وقت نماز ظهر
وقت نماز ظهر از اول ظهر (یعنی هنگامی که سایهی هر چیزی پس از آن که بر
اثر بالا آمدن آفتاب کاملاً کوتاه شد مجدداً به طرف مشرق شروع به زیاد شدن
کند) است تا هنگامی که فقط به قدر نماز عصر تا غروب آفتاب وقت باقی مانده
است.
وقت نماز عصر
وقت نماز عصر از هنگامی است که به قدر خواندن نماز ظهر، از ظهر گذشته تا غروب آفتاب.
وقت نماز مغرب
وقت نماز مغرب از هنگامی است که سرخی بعد از غروب آفتاب که از طرف مشرق
بالا میآید زائل شود تا هنگامی که فقط به قدر نماز عشا تا نیمه شب مانده
است.
توجه:
فاصلهی زمانی بین غروب خورشید و زوال حمرهی مشرقیه (از بین رفتن سرخی
طرف مشرق بعد از غروب آفتاب) با اختلاف فصلهای سال تفاوت میکند.
وقت نماز عشا
وقت نماز عشا از هنگامی است که به قدر خواندن نماز مغرب از اول وقت گذشته است تا نیمه شب.
توجه:
احتیاط (واجب) آن است که برای نماز مغرب و عشا و مانند اینها شب را از اول
غروب تا اذان صبح حساب کنند، بنابراین تقریباً یازده ساعت و یک ربع بعد از
ظهر شرعی آخر وقت نماز مغرب و عشا است.
احکام اوقات نماز
راههای شناخت وقت نماز
۱. خود انسان یقین یا اطمینان کند که وقت داخل شده است.
۲. دو مرد عادل خبر دهند که وقت داخل شده است.
۳. مؤذن مورد وثوق و وقت شناس اذان بگوید.
توجه:
تا یکی از راههای شناخت وقت نماز تحقق پیدا نکند ورود در نماز جایز نیست.
اگر یقین کند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بین نماز شک کند که وقت
داخل شده یا نه، نماز او باطل است، ولی اگر در بین نماز یقین داشته باشد که
وقت شده و شک کند که آنچه از نماز خوانده در وقت بوده یا نه، نمازش صحیح
است.
معیار در احراز دخول وقت، حصول اطمینان برای مکلف است، بنابراین:
۱. رسانههای گروهی که اوقات شرعی هر روز را یک روز قبل از آن اعلام
میکنند، اگر برای مکلف اطمینان به دخول وقت بیاورد میتواند بر آن اعتماد
کند.
۲. هرگاه با شروع اذان، برای مکلف اطمینان حاصل شود که وقت نماز داخل شده
است صبر کردن تا پایان اذان لازم نیست، و میتواند نماز را شروع کند.
۳. مکلف باید در مورد اوقات نمازهای یومیه همان افق محل سکونت خود را رعایت کند.
۴. صرف یکی بودن مقدار تفاوت بین دو منطقه در طلوع فجر یا زوال آفتاب یا
غروب خورشید، مستلزم اتحاد در سایر اوقات نیست، بلکه غالباً مقدار اختلاف
بین شهرها در اوقات سهگانه با هم تفاوت دارد، مثلاً اگر بین دو استان در
وقت ظهر بیست و پنج دقیقه تفاوت است در وقت نماز صبح و مغرب این مقدار
تفاوت میکند (ممکن است کمتر یا بیشتر از بیست و پنج دقیقه باشد).
۵. کسی که به اندازهی خواندن یک رکعت از نماز وقت دارد، باید نماز را به
نیت ادا بخواند، ولی نباید عمداً نماز را تا آن وقت به تأخیر بیندازد، و
در صورت شک در این که وقت، لااقل به مقدار یک رکعت باقی است یا خیر، باید
نماز را به قصد مافی الذمّه به جا آورد.
۶. بعد از داخل شدن وقت دو نماز (ظهر و عصر یا مغرب و عشا) مکلف در
خواندن هر دو نماز پشت سر هم به صورت جمع و یا خواندن هر یک در وقت فضیلت
خود مخیّر است.
۷. مستحب است انسان، نماز را در اول وقت بخواند، و در دستورهای اسلامی در
این مورد سفارش مؤکدی شده است، و اگر در اول وقت نتواند، هر چه نماز را
نزدیکتر به اول وقت بخواند بهتر است، مگر آن که تأخیر نماز از جهتی بهتر
باشد، مانند این که بخواهد نماز را به جماعت بخواند.
۸. اگر طلبکار طلب خود را مطالبه میکند، در صورتی که انسان توانایی دارد
باید اول بدهی خود را بدهد و سپس نماز بخواند، و همچنین است در صورتی که
کار واجب فوری دیگری پیشآمد کند. بلی در صورتی که وقت نماز تنگ شده باشد
باید اول نماز بخواند.
ترتیب در بین نمازها
۱. نماز ظهر و عصر باید به ترتیب خوانده شود یعنی اول نماز ظهر، بعد نماز
عصر. همچنین باید در میان نماز مغرب و عشا نیز ترتیب رعایت شود، و اگر
عمداً نماز عصر را پیش از نماز ظهر یا عشا را پیش از نماز مغرب بخواند باطل
است.
۲. هرگاه کسی بر اثر اشتباه یا غفلت، نماز دوم را بر اولی مقدم داشته،
مثلاً نماز عشا را جلوتر از مغرب خوانده و بعد از تمام شدن نماز متوجه شده
نماز او صحیح است.
۳. اگر به نیت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بین نماز یادش بیاید که
قبلاً نماز ظهر را خوانده است، باید این نماز را بشکند و بعد از آن نماز
عصر را بخواند، و همینطور است در نماز مغرب و عشا.
۴. اگر به خیال این که نماز ظهر را خوانده است به نیت نماز عصر مشغول
نماز شود و در بین نماز بفهمد که قبلاً نماز ظهر را نخوانده است، در صورتی
که در وقت مشترک نماز ظهر و عصر است، باید بلافاصله نیت خود را به نماز ظهر
برگرداند و نماز را تمام کند و پس از آن، نماز عصر را به جا آورد، و اگر
این اتفاق در وقت مخصوص به نماز ظهر یعنی به قدر چهار رکعت از اول ظهر
افتاده باشد احتیاط واجب آن است که نیت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را
تمام کند ولی بعداً هر دو نماز (ظهر و عصر) را به ترتیب به جا آورد، و همین
تکلیف در مورد نماز مغرب و عشا نیز هست.
اذان و اقامه
۱. مستحب است پیش از نمازهای واجب شبانهروز، اذان و
اقامه بگویند، و این استحباب در مورد نمازهای صبح و مغرب مخصوصاً نماز
جماعت، مورد تأکید است، ولی در دیگر نمازهای واجب، مانند نماز آیات اذان و
اقامه وارد نشده است.
۲. اذان ۱۸ جمله است به این ترتیب:
۱. «اَللهُ اَکْبَرُ» چهار مرتبه (یعنی خداوند بزرگتر از آن است که به وصف آید)
۲. «اَشْهَدُ اَنْ لاَ اِلهَ اِلاَّ اللهُ» دو مرتبه (یعنی گواهی میدهم غیر از خداوند یکتا معبود دیگری نیست)
۳. «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ» دو مرتبه (یعنی گواهی میدهم که محمد(ص) فرستادهی خدا است)
۴. «حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ» دو مرتبه (یعنی بشتاب به سوی نماز)
۵. « حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ» دو مرتبه (یعنی بشتاب به سوی رستگاری)
۶. «حَیَّ عَلَی خَیْرِالْعَمَلِ» دو مرتبه (یعنی بشتاب به سوی بهترین کارها)
۷. «اَللهُ اَکْبَرُ» دو مرتبه (یعنی خداوند بزرگتر از آن است که به وصف آید)
۸. « لاَ اِلهَ اِلاَّ اللهُ» دو مرتبه (یعنی هیچ معبودی جز خداوند یکتا نیست)
۳. اقامه ۱۷ جمله است به این ترتیب که همه چیزش، مانند
اذان است جز این که در اول آن فقط دو مرتبه «اَللهُ اَکْبَرُ» میگویند و
در آخر آن یک مرتبه «لاَ اِلهَ اِلاَّ اللهُ»، و بعد از گفتن «حَیَّ عَلی
خَیْرِالْعَمَلِ» دو مرتبه «قَدْ قامَتِ الصَّلاةِ» (یعنی نماز بر پا شد)
اضافه میشود.
چند نکته در ارتباط با اذان و اقامه
گفتن «اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللهِ» (یعنی گواهی میدهم علی(ع)
ولی خدا بر همهی خلق است) جزو اذان و اقامه نیست، ولی به عنوان شعار تشیع
خوب و مهم است و باید به قصد قربت مطلقه گفته شود.
اذان
اعلامی (که برای اعلام دخول وقت گفته میشود) در اول وقت نمازهای واجب
یومیه، و تکرار آن با صدای بلند از طرف شنوندگان از مستحبات شرعی مؤکد است.
اذان گفتن به صورت دسته جمعی در معابر عمومی، اگر موجب سد معبر و یا اذیت دیگران نشود اشکال ندارد.
اذان گفتن بر بالای بام به نحو متعارف به خصوص برای نماز صبح اشکال ندارد، هرچند بعضی از همسایگان اعتراض کنند.
پخش
اذان به نحو متعارف برای اعلام داخل شدن وقت نماز صبح به وسیلهی بلندگو
اشکال ندارد، ولی پخش آیات قرآنی و دعا و غیر آن از بلند گوی مسجد، اگر
موجب اذیت همسایگان شود، توجیه شرعی ندارد و بلکه دارای اشکال است.
اذان
زن برای مردان نامحرم کفایت نمیکند و برای مردان محرم محل اشکال است (یعنی
اگر مردی که محرم اوست، اذان زن را بشنود به احتیاط واجب اذان از او ساقط
نمیشود).